پسر کوچولوی من
روز به روز دوست داشتنی تر و شیطون تر میشی و چیزای را خودت دوست داری انجام میدی میگم آراد چشمت کو فقط نگام میکنی و میگم زبونت کو سریع زبونت را میاری بیرون مرتب تلویزیون را خاموش میکنی و بابا جون بهت اخم میکنه و شما اصلا نگاش نمیکنی میگه آراد و شما انگار نه انگار و خودت را لوس میکنی این کار را فاطمه کوچولو یادت داده وقت خداحافظی هم میگم آرادخان دست بده و شما یه لبخند ناز میکنی و دستت را به طرف مقابل میدی ماشاله خجالتی هم نیستی و با همه به زبان خودت صحبت میکنی ولی با بعضها بیشتر ارتباط برقرار میکنی به همه میگی بابا دیروز جلوی خاله جان و میگی بابا ... بابا خاله جان میگه جانم و شما شروع میکنی به زبان خودت به صحبت و تکان دادن دس...
نویسنده :
سمیه
10:21